برگرد از اول برو... چشمانم پر از اشک بود واضح ندیدمت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
این واژه بی نقطه ی,دل گاه به وسعت یک دنیا برایت تنگ می شود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نباید شیشه را با سنگ بازی داد! نباید مست را در حال مستی ...دست قاضی داد!
نباید بی تفاوت! چترمان را به دست خیس باران داد!
کبوترها که جز پرواز آزادی نمی خواهند نباید در حصار میلـــــه ها با دانه گندم....به او تعلیم داد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایا خسته ام:نه از خودم از آن کسی که مرا غرق خودش کرد اما نجاتم نداد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
صدای معلم در کلاس میپیچد....جاهای خالی را با کلمات مناسب پر کنید! و من هنوز نمیدانم جای خالی "تو"را چه چیز پر خواهد کرد...!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو صادقانه دروغ بگو من عاشقانه کاری خواهم کرد "مــــــاه" همیشه پشت ابر بماند!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گذر تک تک ثانیه های عمرم به قدیمی شدن دوستیت می ارزد